خطر را باور کن

راهی نیست... گرداگردم مغاک و سکوت مرگ تو چنین می خواستی و راه اراده ات را زدود... اکنون تو را ای آواره چاره ای سرد و صاف بنگر تو گم شده ای خطر را باور کن.... شعر آواره از مجوعه اشعار نیچه : "اکنون میان دو هیچ"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر